کد مطلب:150326 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

یک نفس آزادی
در هنگامه ای كه همه سرگردان شده باشند، نه كسی از وضع موجود راضی است و نه راهی برای برون رفتن از آن وضع را می شناسد، در این حال فقط یك انسان كافی است كه بتواند انسان ها را از این پوچی آزاد دهنده برهاند و به آنها نیروی مقاومت برای بیرون شدن از وضع موجود بدهد و آن ها را به اصالت ها برگرداند، آری فقط یك انسان كافی است كه آن امر ناگفتنی تا آن زمان را در حدی پاك و زلال ارائه نماید كه همه به صدق وجود او اقرار نمایند و خطر پذیرفتن آن امر را در آرامش صدق وجود او به چیزی نگیرند و قربانیان واقعی را كسانی بدانند كه در این خطر گام ننهند. از زیر سایه نظم مسلط معاویه ای اگر انسان حتی یك نفس بتواند خود را آزاد كند به دشتهای پهناور آزادی وارد شده است و بهشت را رودرروی خود می بیند، هر چند او را به چیزی نگیرند و شورشی اش بنامند، و برعكس به غلام باشی های خود مدال افتخار دهند، و نهضت حسین علیه السلام نشان داد كه آری هنوز هم خورشید طلوع خواهد كرد و امكان «تنفس آزاد» نمرده است و برای این كار فقط یك انسان كافی است.

گاهی اوقات چنین حالتی پدید می آید كه انسانها سرگردان می شوند. به عنوان مثال در زمان رژیم شاهنشاهی، سرگردانی وجود نداشت، وضعیت روشن بود، نجات ملت به این بود كه رژیم طاغوت برچیده شود، اما الان راه كار چیست؟ مثلا اداره ای را می بینی كه به اسم اسلام و انقلاب، خلاف اسلام و انقلاب عمل می كند و شما هم بسیار اذیت می شوید و نمی دانید كه چه باید بكنید؟ و فكر می كنید اگر با آن اداره درگیر شوید، با اسلام و انقلاب درگیر شده اید! اینجاست كه باید دقیق باشید، هوشیار باشید و بدانید این یك وضع خاص است، فرهنگ جاری در این اداره و این سیستم اداری فرهنگ خاصی است، اصلش غربی و ضد انسان است ولی ظاهرش در خدمت انسان است. و لذا اولا: تخلفات این اداره را به پای اصل انقلاب و آدم های


دلسوز انقلاب نمی گذارید. ثانیا: تشخیص دهید كه عده ای میخواهند تحت لوای واژه های مقدس انسان را نابود و پوچ كنند. اگر كسی این مسائل را به خوبی درك نكند بیا مثل عبدالله بن عمر می شود كه می گفت: معاویه امیرالمؤمین است یعنی نمی تواند بین پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصوم «علیهم السلام» و اولیاء الهی با كسانی كه با واژه های مقدس كار غیر مقدس می كنند، فرقی بگذارند و یا مثل پسر زبیر می شود كه با همه درمی افتد. شما الان شرایط حاضر جامعه را در نظر بگیرید، شرایط بسیار سختی است، چه كار می خواهید بكنید؟ اگر زلالی فرهنگ حسینی را نداشته باشید یا حمله می كنید و لذا معنویت زیر سؤال می رود و به دنبال آن جوانان مان لاابالی و بی تفاوت می شوند و یا سكوت می كنیم و چیزهای حرام و باطلی را به اسم اسلام و انقلاب و تشیع می پذیریم و در نتیجه با انقلابی روبرو می شویم كه چهره آن روز به روز زشت تر می شود و اینجاست كه ارزشهای انقلاب و خون شهدا زیر سؤال می رود!!

درست موضع گیری كردن در چنین شرایطی بسیار سخت است، یك وقت ابوسفیان آن طرف خندق است و پیامبر صلی الله علیه و آله این طرف خندق، در این فضا تصمیم گیری آسان است ولی یك وقت فرزند ابوسفیان عمامه پیامبر صلی الله علیه و اله به سر گذاشته و آمده است این طرف خندق و به اسم جانشین پیامبر حكم می راند، حالا حسین علیه السلام در این جبه باید راه و رسم مبارزه با این جبهه را به نمایش بگذارد، عینا در انقلاب هم چنین مرحله ای هست كه یك روز با حاكمیت شاه باید می جنگیدید و حالا در نظام اسلامی با جریان منفی باید روبرو شوید. معاویه فضایی ایجاد كرده است كه خواص هم نمی دانند در چنین فضایی چه بكنند و سرگردان هستند! اگر تندروی كنند به اصل اسلام ضربه می خورد، اگر كندروی كنند، می بینند نمی توانند این فضا را به عنوان اسلام بپذیرند، حالا باید چه بكنند؟ اگر مقابله كنند، پسر زبیر می شوند و اگر تایید كنند پسر عمر می شوند، پسر زبیر می خواست با یزید مقابله كند ولی خودش چیزی نداشت و آدم بیخودی بود، امام علیه السلام به او گفتند كه بیا به كمك من، گفت نه، من در مكه می مانم، امام فرمودند می بینم كه سرت را همچون


قوچ می برند و اتفاقا سرش را بریدند و مكه را هم سنگ باران كردند، همه هم سوال می كردند كه عجب! ابرهه به مكه حمله كرد، ضربه محكمی از ابابیل خورد، چرا به پسر زبیر كه حمله كردند ضربه نخوردند؟ برای اینكه پسر زبیر به امام معصوم پشت كرد یعنی در واقع به كعبه اصلی پشت كرد.

با روش و سیره نهضت اباعبدالله علیه السلام در فضای حساس جامعه امروزی می توانیم با معنویتی خاص، حق را بشناسیم، باطل را نیز بشناسیم و حتی آن را نقد كنیم، در این صورت حق خواهد ماند، معنویت خواهد ماند و جنگ قدرتها و جناحها جایی برای ظهور نخواهد داشت و انسان نجات پیدا خواهد كرد. اگر صافی حسین علیه السلام و زلالی فرهنگ حسین در جامعه نباشد، به چه كنم چه كنم و یأس و ناامیدی گرفتار خواهیم شد و به اسم تأیید انقلاب و اسلام، بدی را تأیید خواهیم كرد. روحیه ای كه كربلا به ما می دهد این است كه از مرگ نهراسیم و معنویت خود را به طور كامل حفظ كرده تا اسلام باقی بماند، مقام معظم رهبری - حفظه الله - چند سال بیش فرمودند امر به معروف و نقادی، تضعیف نظام نیست، عده ای به اسم نقادی همه چیز نظام را زیر سؤال می برند، عده ای هم كه با نقادی، خودشان زیر سؤال می روند سریع خودشان را به اسلام و انقلاب می چسبانند كه كسی نتواند نقادی شان بكند و شما هم اگر حواستان جمع نباشد به اسم مدافع نظام، مدافع افرادی می شوید كه اصلا صلاحیت ندارند شما از آنها دفاع می كنید و اینجاست كه گاهی اوقات جوانان ما همه چیز نظام و انقلاب را زیر سؤال می برند، تقصیر ماست كه از حسین علیه السلام یاد نگرفته ایم كه قصه انقلاب و اسلام و امام و شهدا را از قصه بعضی ها كه خودشان را ورای اینها پنهان كرده اند جدا كنیم و این كار مشكلی است.

شهید مطهری (ره) در كتاب حماسه حسینی جمله زیبایی دارد كه می فرماید «حادثه حكومت اموی خطری است برای همیشه اسلام، و عنصری است كه در داخل اسلام خانه می كند و با علی و نهج البلاغه و حسین و كربلا می شود این خطر را روشن نمود» - نقل به مضمون - پس عزیزان، اگر ما كوتاهی كنیم، خسارت سنگینی را متحمل خواهیم شد، و باید با اباعبدالله علیه السلام عهد كنیم و كمك بخواهیم كه آن طوری


كه امام می خواهد ما نقادی كنیم. جمله امام حسین علیه السلام را در مدینه می دانید كه فرمود: من یاغی نیستم، نمی خواهم شلوغ بازی و شورش كنم «و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما» می خواهم بروم سنت جدم و پدرم را با امر به معروف و نهی از منكر احیاء كنم «و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنكر» و بر ماست كه در هفته امر به معروف و نهی از منكر، حق را بشناسیم و بر طبق آن عمل كنیم.

از زیر سایه ی نظم مسلط معاویه ای، اگر حتی یك نفس بتوان خود را آزاد كرد، به دشت های معنوی پهناوری خواهیم رسید. باید تلاش كنیم افق دیده هایمان را كمی از سطح جامعه بالاتر بیاوریم و از آن زاویه جریان ها را تحلیل كنیم، بعد معنی حسینی زندگی كردن را بفهمیم و با این دید نقادی كنیم، آنگاه یك صفا و معنویت و روشنی خاص و دلسوزی نسبت به امت اسلام نصیب مان می شود و این فشارهای ناشی از چیزهایی كه نباید تحمل كنیم را تحمل نمی كنیم و با صفا زندگی خواهیم كرد. باید نسبت به سلطه های غیر دینی ولی معاویه ای سخت ناپذیر باشیم و به هیچ وجه آن را به رسمیت نشناسیم، تا دریچه های حیات روحانی بر جانمان گشوده شود. امروزه گاهی مشاهده می شود كه چون جوّ، جوّی است كه انگار همه به انقلاب بدبین هستند، ما اصلا جرأت نمی كنیم از زاویه ای كه باید دفاع كنیم، دفاع نماییم و یا برعكس بعضی از افراد چون كار بدی به اسم انقلاب انجام می دهند ما هم به اسم دفاع از انقلاب می خواهیم از آنها هم دفاع كنیم. فرهنگ اباعبدالله علیه السلام می گوید كه خودت را بالاتر بیاور و دید خود را وسیع تر كن، یعنی تو بنده خدا هستی و بر اساسی این بندگی انقلاب را دوست داری، چون بندگی تو را افزایش می دهد و اگر چیزی بندگی تو را افزایش ندهد، دوست نخواهی داشت، با این دید نگاه كنید، از فضایی كه مردم می گویند یا همه چیز یا هیچ چیز، می توانید خود را آزاد كنید و در آن فضا نیفتید، شرایط امروز كشور ما «هیچ چیز یا همه چیز» نیست، نه همه چیزش خوب است و نه همه چیزش بد است وقتی عده ای از مسؤلان نظام اشكالاتی داشتند، حضرت امام (ره) فرمودند: «من عقد اخوت با احدی نبسته ام» بحث ما، اشكال به


مسؤلین نیست، بلكه اشكال به حرفها و یا فرهنگ هایی است كه ما را از عبودیت و كمال دور نگه می دارد. حسین علیه السلام بالاتر از فضای عمومی جامعه تنفس نمود، دوران حساسی بود، حتی اكثر مردمی كه مذهبی بودند از ترس اینكه با اصل اسلام مقابله كنند، با امام علیه السلام همكاری نكردند، شما امروز اگر نگاه تان به این موضوع حساس باشد، دوست و دشمن انقلاب را خواهید شناخت.

به راستی ما نگران چه هستیم؟ آیا دلواپس این نیستیم كه ارزشها را وارونه می كنند، وقتی یك بچه بسیجی متدین متعبد را به چیزی نمی گیرند و بعد یك آدمی را كه سراپایش كفر است دارای ارزش می دانند! شما با مشاهده این اوضاع چه خواهید كرد؟ تو باید حق را بگوی اگر چه به تو بگویند كه چون مراعات قواعد زمانه را نكرده ای بیخود هستی.